عصیان اجتماعی در دنیای مدرن؛واکنشی به نابرابری هاو بحران های فرهنگی
- شناسه خبر: 15454
- تاریخ و زمان ارسال: 24 دی 1403 ساعت 18:32
زهرا سلگی /عصیان مردم در دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد. واژه «عصیان» به طور سنتی به معنای شورش علیه قدرتها و نظمهای اجتماعی بوده است، اما معنای آن در عصر معاصر پیچیدهتر شده است. عصیان امروز صرفاً به اعتراضهای خیابانی و شورشهای خشونتآمیز محدود نمیشود، بلکه به شکلهای مختلفی در زندگی روزمره افراد بروز پیدا میکند. این عصیان نه تنها به نتیجهگیریهای فوری و تغییرات سیاسی نمیانجامد، بلکه گاه به یک نوع تغییر بنیادین در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی منجر میشود.د
در سالهای اخیر، عصیانهایی در سراسر جهان دیدهایم که بیشتر از هر زمان دیگری در فضای دیجیتال و شبکههای اجتماعی ظاهر شدهاند. این شبکهها، از جمله اینستاگرام، توییتر و تیکتاک، به مردم این فرصت را دادهاند که اعتراضات خود را در مقیاسی جهانی مطرح کنند. مردم امروز میتوانند بدون حضور فیزیکی در خیابانها، صدای خود را به گوش جهانیان برسانند. این تحول نهتنها در جوامع پیشرفته، بلکه در کشورهایی که بهطور سنتی نظارت شدیدی بر آزادیهای مدنی دارند نیز مشاهده میشود. بهعنوان مثال، اعتراضات اخیر در ایران نه تنها در خیابانها بلکه در فضای مجازی نیز به شدت گسترش یافت و نارضایتیها و خواستههای مردم در سطوح جهانی منتشر شد.
اما دلیل این عصیانها چیست؟؟ چرا مردم امروز، که به نظر میرسد از دستاوردهای تمدنی مدرن برخوردار هستند، همچنان در برابر وضعیتهای موجود بهویژه در حوزههای اقتصادی و اجتماعی دست به اعتراض میزنند؟ یکی از مهمترین علل عصیانهای اجتماعی، بیعدالتیها و نابرابریهای اقتصادی است. زمانی که گروههای بزرگ جامعه احساس کنند که دسترسی به منابع اقتصادی و فرصتها برایشان محدود شده است، عصیان به عنوان ابزاری برای جلب توجه به مشکلاتشان بهوجود میآید. فقر، بیکاری، و شکاف طبقاتی، همگی عواملی هستند که باعث میشوند مردم احساس کنند از نهادهای قدرت کنار گذاشته شدهاند و هیچگونه امیدی به بهبود شرایط خود ندارند.
از سوی دیگرعصیانهای امروزی به نوعی با نارضایتیهای فرهنگی و اجتماعی نیز پیوند خوردهاند. در دنیای امروز، مردم بهویژه جوانان به سرعت با تغییرات جهانی و پیشرفتهای تکنولوژیک در حال سازگاری هستند، اما این تغییرات لزوماً به نفع همه اقشار جامعه نیست. در جوامعی که ارزشها و هنجارهای فرهنگی قدیمی به شدت بر مردم تحمیل میشود، تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی میتواند منجر به نوعی بحران هویتی شود. این بحران هویت، که خود را در لایههای مختلف جامعه بروز میدهد، موجب ایجاد شکافهای فرهنگی و اجتماعی میشود و در نهایت به شکل عصیانهای فردی یا جمعی ظاهر میشود. این عصیانها ممکن است از تغییرات کوچک اجتماعی شروع شوند و به موجهایی بزرگ تبدیل شوند که به اصلاحات گستردهتری در سطح جامعه نیاز دارند.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که عصیان در دنیای امروز به شکلی پیچیدهتر و گاه نامحسوستر از گذشته ظاهر میشود. عصیانها دیگر تنها به خیابانها و میدانهای شهر محدود نمیشوند. آنچه که امروز میبینیم، عصیانهایی است که در ذهنها و افکار مردم در جریان است. مردم امروز دیگر منتظر نیستند تا از طریق مقامات دولتی و رسانهها آگاهی یابند. آنها خود بهطور فعال اطلاعات را جستجو میکنند، همصدا میشوند و بدون ترس از مرزها و محدودیتها اعتراضات خود را شکل میدهند. این عصیانها نه تنها در اعتراضات سیاسی، بلکه در برابر سیستمهای آموزشی، بهداشتی و حتی فرهنگی بروز میکند. بهعنوان مثال، اعتراضات علیه سیستمهای آموزشی که بهطور سنتی ناتوان از برآوردن نیازهای دانشآموزان و دانشجویان هستند، نشان از نارضایتی و عصیانی است که بهطور گسترده در جوامع مختلف در حال شکلگیری است.
اما عصیان همیشه به نتایج مثبتی منتهی نمیشود. در بسیاری از مواقع، اعتراضات خیابانی و شورشها به خشونت و بینظمیهای اجتماعی منتهی میشوند که تنها بر بحرانها میافزایند. در کشورهایی که در آنها سرکوبهای سیاسی و امنیتی بسیار شدید است، عصیانهای مردمی اغلب با واکنشهای خشونتآمیز از سوی دولتها روبهرو میشود. این سرکوبها بهطور موقت ممکن است اعتراضات را مهار کنند، اما در بلندمدت تنها به تشدید نارضایتی و تنشهای اجتماعی منتهی میشوند. این نکته نشان میدهد که عصیانهای اجتماعی اگر بهدرستی هدایت و مدیریت نشوند، ممکن است به افزایش بحرانها و آسیبهای بیشتر منتهی شوند.
اما در برخی از موارد، عصیانها به تغییرات بنیادین در جامعه میانجامند. تغییرات سیاسی و اجتماعی که بهطور گسترده در جوامع مختلف از طریق اعتراضات و شورشهای مردمی به وقوع پیوستهاند، نشان میدهد که این عصیانها میتوانند به موتور محرک تغییرات مثبت و اصلاحات اجتماعی تبدیل شوند. انقلابهای بزرگ تاریخی مانند انقلاب فرانسه یا انقلابهای اخیر در کشورهای عربی بهویژه تونس و مصر، به رغم مشکلات و بحرانهای اولیه، در نهایت به دگرگونیهای اساسی در ساختارهای حکومتی و اجتماعی منجر شدند. البته باید در نظر داشت که این تغییرات نیاز به مدیریت و سازماندهی صحیح دارند تا از خشونت و بحرانهای اضافی جلوگیری شود.
نتیجهگیری این بحث اینکه عصیانهای امروز در جوامع مختلف نشانهای از نیاز مردم به تغییر، اصلاح و تحول در ساختارهای اجتماعی و سیاسی است.عصیانهایی که از فقر، بیعدالتی و بحران هویت ناشی میشوند، میتوانند بهعنوان یک عامل مثبت برای تغییر عمل کنند، اما تنها در صورتی که با آگاهی، همبستگی اجتماعی و هدایت صحیح همراه باشند. عصیان بهتنهایی نمیتواند به تغییرات پایدار منجر شود، بلکه باید از آن بهعنوان یک وسیله برای بیدار کردن آگاهیهای عمومی و ایجاد ساختارهای نوین اجتماعی استفاده کرد. به عبارت دیگر، عصیانها باید به جرقهای برای حرکت به سمت تحول و اصلاح در جامعه تبدیل شوند تا به جای تنشهای بیپایان، تغییرات سازنده و مثبت ایجاد کنند.